از سر كنجكاوي از تاكسي پياده ميشوم. ماجرا مربوط به تصادف يك موتورسوار با يك دوچرخهسوار است. دوچرخهسوار كه زخمي شده و چرخ جلوي دوچرخهاش در هم پيچيده، روي جدول كنار خيابان نشسته و دست باندپيچي شده خود را در دست گرفته است. پليس هم در حال گرفتن مدارك مرد موتورسوار است. او از حضور جوان دوچرخهسوار در خيابان گلايه دارد!
آن زمان كه 2نوجوان در ميدان مشق تهران با شلوارهاي كوتاه روي دوچرخه نشستند و آن را راندند خبر به سرعت در شهر پيچيد كه اي مردم! خبردار شويد كه مركبشيطان در تهران به راه افتاده است. همين خبر كافي بود تا مردم بسياري براي تماشاي اين مركب به ميدان مشق بيايند؛ ميداني كه بسياري از اولينهاي پايتخت در آن محدوده شكل گرفته است. تهرانيها از اينرو دوچرخه را مركب شيطان ناميدند كه اعتقاد داشتند كسي جز با كمك اجنه و پرنيان نميتواند روي دوچرخ حركت كند. انگليسيها با واردكردن دوچرخه به تهران راه را براي صادرات دوچرخههاي معروف انگليسي چون هركولس، رالي و بيرمنگام باز كردند. اما دوچرخهسواري در روزگار تهران قديم كه محدود به دو منطقه 11و 12فعلي تهران ميشد با وضعيتي كه امروز در تهران حاكم است بسيار فرق ميكرد. تهران روزگاري شهر پيادهها بود و امروز خودروها و موتورسيكلتها در خيابانهاي آن حكمراني ميكنند. در چنين وانفسايي دوچرخهسواري در خيابانهاي شلوغ شهر بيشتر شبيه ماجراجويي بيبازگشت است.
سالها قبل بود كه مسير دوچرخهسواري در خيابان كارگر و بلوار كشاورز واقع در منطقه 6تهران ساخته شد. در آن زمان ايده خط ويژه دوچرخه از كويدانشگاه واقع در خيابان كارگرشمالي در دوطرف خيابان با رنگي متفاوت و تابلوهاي هشدار اجرايي شد. اين مسير در ادامه به بلوار كشاورز و از طريق خيابان دانشگاه به دانشگاه تهران ميرسيد. همچنين بخش ديگري از اين مسير در پيادهراه وسط بلوار كشاورز ايجاد شد. اين اقدام در آن زمان بيشتر از سوي موتورسواران مورد توجه قرار گرفت؛ چراكه ميتوانستند با خيال راحتتري از بابت حركت خودروها با سرعت در مسير ويژه دوچرخهها بهراه خود ادامه دهند. اگرچه در سالهاي بعد نيز صحبتهايي از راهاندازي 650كيلومتر مسير ويژه دوچرخهسواري در تهران به ميان آمد اما اين تجربه شكست خورد.
- تكرار يك تجربه تلخ
اوايل مردادماه امسال بود كه مسير جديد دوچرخه با نردههاي زردرنگ دوباره در خيابان كريمخان واقع در منطقه 6تهران ايجاد شد؛ مسيري كه در روزهاي اول با انتقاد بسياري از سوي موتورسواران، رانندگان تاكسي، مغازهداران و حتي شهروندان روبهرو شد. اگرچه صداي اين انتقادها امروز ديگر مانند روزهاي اول به گوش نميرسد اما اگر گشتي در طول همين مسير بزنيم شنيدنيها زياد است. از ميدان هفتمتير كه وارد خيابان كريمخان شويد به راحتي ميتوان مسير ويژه دوچرخهسواري را ديد. در همان ابتداي خيابان هم تعدادي از رانندههاي تاكسي منتظر مسافر ايستادهاند. آقا خليل يكي از رانندگان گردشي است كه درباره اين مسير ميگويد: «دوچرخه براي بازي كردن كودكان است. خيابان را كه نبايد براي دوچرخهسواري ببندند. مثل اينكه مسئولان از ترافيك تهران خبر ندارند. بهجاي اينكه راه را براي تاكسيها باز كنند، بدتر راه ما را ميبندند». يوسفپور هم كه تاكسيداري جوان است ميگويد: «آقا، من هر زمان بخواهم دوچرخهسواري كنم به پارك چيتگر ميروم و دوچرخه كرايه ميكنم. خيابان كه جاي دوچرخه بازي نيست». كمي آنسوتر مقابل يك ايستگاه اتوبوس تعدادي از مسافران در ايستگاه اتوبوس منتظر ايستادهاند. اتوبوس اگر از راه برسد مسافران بايد از مسير دوچرخه عبور كرده و سوار اتوبوس شوند. اين هم مشكلي است كه در طراحي مسير شايد به آن توجه نشده است. يكي ديگر از مشكلاتي كه در اين مسير وجود دارد دريچههاي جوي فاضلاب و كانالهاي خدماتي است كه در انتظار عبور دوچرخهاي هستند تا در صورت اشتباه احتمالي فرد دوچرخهسوار، حتما چرخ را پنچر كنند. لبههاي برخي از اين دريچهها چنان تيز بهنظر ميرسد كه يك بياحتياطي ساده ميتواند منجر به زخمي شدن دوچرخهسوار شود.
- يك نمونه نادر
در مسير ويژه دوچرخهها در خيابان كريمخان انتظار هر چيزي را ميتوان داشت غير از يك دوچرخهسوار! اما حين تهيه گزارش مردي ميانسال را ميبينم كه ركابزنان در حال تردد در مسير دوچرخه است. نادرسنجري ميگويد: «از بچگي دوچرخه را دوست داشتم.
ما اصالتا اهل يزديم. يزد هم كه روزگاري شهر دوچرخهها بود. اگرچه الان در يزد هم مثل قبل دوچرخهسوار وجود ندارد و همه ماشينسوار شدهاند». وي درباره مسير دوچرخهسواري خيابان كريمخان ميگويد: «من هم شنيدهام برخيها ايراد ميگيرند اما اگر راستش را بخواهيد من كه راضيام. قبلا با دوچرخه يكي دوبار در همين خيابان تصادف كردهام و رانندهها از من طلبكار هم شدهاند. اما در اين مسير امنيت كمي بيشتر است اگرچه گاهي موتورسواران اين مسير را خط ويژه خودشان ميكنند و اگر مراقب نباشم حتما با موتوريها تصادف ميكنم». آقانادر درباره مشكلات دوچرخهسواري در تهران ميگويد: «خود من در روزهايي كه هوا آلوده ميشود ترجيح ميدهم از دوچرخه استفاده نكنم بهدليل اينكه تنفس در زمان دوچرخهسواري بيشتر ميشود. در نتيجه آلودگي بيشتري وارد بدن ميشود. اما در روزهاي ديگر دوست دارم با دوچرخه حركت كنم». وي به نبود ايستگاههاي دوچرخه در تهران نيز اشاره كرده و ميگويد: «شهرداري بايد محلهايي را براي قفل كردن دوچرخهها درست كند. مثلا اگر در نزديكي ايستگاههاي مترو فضاهايي براي كرايه يا قفلكردن دوچرخههاي شخصي كه مطمئن هستند احداث شود مردم هم استقبال بيشتري خواهند كرد».
- باري براي كاسبي
آقا نادر سوار بر دوچرخه خود شده و به راهش ادامه ميدهد. من هم به تقاطعهاي خيابان كريمخان و حافظ رسيدهام؛ جايي كه مسير ويژه دوچرخه با رنگ كمرنگي روي آسفالت از بقيه خيابان جدا شده اما خيلي سبب جلب توجه رانندگان خودروها و موتورسواران نميشود. قبل از تقاطع تعداد زيادي از مغازههاي طلا و جواهرفروشي وجود دارد كه همين مسير گويا مزاحم كسبوكار آنها شده است. جواني كه نميخواهد اسمش در گزارش ذكر شود و شاگرد يكي از همين مغازههاست ميگويد: «در چند ماهي كه اين مسير را براي دوچرخهسوارها درست كردهاند تعداد زيادي از طلافروشها در نامههايي به شهرداري خواستهاند تا مسير را جمع كنند». وقتي علت را جويا ميشوم در ادامه ميگويد: «دليلش اين است كه با درست شدن اين پيست، مشتريها نميتوانند ماشين خود را كنار خيابان پارك كنند چون عرض خيابان كم شده، در نتيجه تعداد مشتريها هم كم شده است». اين هم علت يكي از مخالفتها با احداث مسير ويژه دوچرخهها در يكي از خيابانهاي اصلي شهر است كه به منفعت عدهاي خاص ربط دارد نه منافع شهر.
محمد رجبي نيز جوان مغازهداري در خيابان ظهيرالاسلام است. او چند سالي است كه به دوچرخهسواري روي آورده است. مدتي هم با دوچرخه از منزل خود در محله شريعتي تا مغازه ميرفت اما بار اول دوچرخهاش را دزديدند و او مدتي دوچرخهسواري را كنار گذاشت. وي ميگويد: «چند وقت بعد يكونيم ميليون تومان ديگر براي خريد دوچرخهاي نو دادم. مدتي هم با اين دوچرخه به محل كارم ميرفتم اما در يكي از همان روزها ماشيني به من زد كه موجب زخميشدن من و خراب شدن دوچرخه شد». البته او اين بار هم نااميد نشد و دوچرخه را تعمير كرد و هماكنون با گروهي از دوچرخهسواران در مسيرهاي شهري و در روزهاي تعطيل دوچرخهسواري ميكند.
- راه صاف كجاست؟
مسير دوچرخهسواري در خيابان كريمخان و ادامه آن در مسير مياني بلوار كشاورز حدود 7كيلومتر طول دارد؛ مسيري كه شيب آن مشكلي براي فرد دوچرخه سوار ايجاد نميكند اما موقعيت شمالي و جنوبي تهران موجب شده است تا نتوان مسيرهاي شمالي و جنوبي را براي شهر درنظر گرفت. ضمن اينكه تردد در چنين مسيرهايي معمولا با دشواريهاي بسيار براي دوچرخهسواران همراه است.
- مردم، بيشتر از قبل دوچرخه ميخرند
بابك، دوچرخه فروشي است كه در يكي از خيابانهاي پررفتوآمد شمال غرب شهرمغازه دارد. او درباره آمار خريد دوچرخه از سوي مردم ميگويد: «سالها قبل مردم فقط در آغاز فصل تابستان و بهخصوص براي فرزندانشان دوچرخه ميخريدند اما الان شرايط عوض شده است». او در ادامه با نشان دادن مردي ميانسال كه بيرون مغازه در حال امتحان كردن دوچرخهاي نو است، ميگويد: «الان بيشتر مشتريان ما تجربه سفر و اقامت در كشوري خارجي را دارند. چون در كشورهاي اروپايي به فرهنگ دوچرخهسواري اهميت ميدهند برخي از ايرانياني هم كه در حال رفتوآمد به اين كشورها هستند براي خريد دوچرخه و استفاده از آن در تهران به مغازه ما ميآيند. اگرچه مشكلات بعدي هم هرازگاهي بهوجود ميآيد». وي درباره مشكلات بعدي نيز با خنده ميگويد:«يكبار دوچرخهاي 3ميليوني به آقايي فروختم كه نيمي از سال را ساكن شهر برلين آلمان است. او دوچرخه را خريد اما يك هفته بعد همان دوچرخه را كه له شده بود برايمان آورد و خواست كه تعميرش كنيم. حدود يك ميليون و 200هزار تومان هم هزينه تعمير دوچرخه شد. علت را هم كه پرسيديم گفت يك ماشين به او زده است». بابك درباره قيمت دوچرخهها نيز ميگويد: «دوچرخه مناسب بزرگسالان كه پاسخگوي نياز شهري و يك فرد معمولي باشد از 800هزارتومان تا 5/3ميليون تومان است. دوچرخههاي گرانتر هم حرفهاي هستند كه مشتريان خاص خود را دارند».
- تلاش براي ترويج دوچرخهسواري
بهزاد سيراني، متولد سال 59است و از سال 74بهصورت حرفهاي در رشته دوچرخهسواري كوهستان فعاليت ميكند. يكي دو سالي است كه گروهي را براي دوچرخهسواري در شهر راهاندازي كرده و از طريق فضاي مجازي مسيرهاي منتخب را به اطلاع افراد گروه ميرساند. او درباره دوچرخهسواري در تهران ميگويد: «من خودم همه مسيرهايي كه بايد بروم را با دوچرخه طي ميكنم. گروهي هم كه داريم حدود 30نفر است. البته گاهي تعداد نفرات كمتر يا بيشتر ميشود». وي درباره مسيرهاي دوچرخهسواري ميگويد: «معمولا مبدا حركت ما ميدان مادر در منطقه 3به سمت مقاصد مختلف مانند پارك نياوران، دركه، دربند و لويزان و... است». او يكي از مهمترين اهداف اين كارگروه را ترويج فرهنگ دوچرخه سواري دانسته و ميگويد: «بايد كاري كنيم كه فرهنگ استفاده از دوچرخه دوباره بين مردم جا بيفتد.» وي علت انتخاب نكردن مقصدهاي متفاوت در مركز و حتي جنوب شهر را شلوغي خيابانها عنوان كرده و ميگويد: «انتخاب مركز شهر بهدليل شلوغي و ترافيك بيش از حد، آزاردهنده است. برخي رانندگان هم مراعات دوچرخهها را نميكنند». سيراني كه از موافقان مسير دوچرخهسواري در خيابان كريمخان است، ميگويد:«وجود چنين مسيري حتي اگر استفادهكننده كمي داشته باشد به دليل اينكه دوچرخه را به مردم معرفي ميكند اتفاق خوبي است.»
- قوانين فراموششده براي دوچرخهسواري
در سالهاي دور رانندگي با هر وسيله نقليه موتوري و غيرموتوري نيازمند دريافت گواهينامه بود؛ يعني دوچرخهسوارها هم بايد گواهينامه ميگرفتند. غيراز اين بايد براي دوچرخهها از اداره شهرباني پلاك و كارتشناسايي دريافت ميشد؛ بهعبارت ديگر اگر كسي بدون گواهينامه دوچرخهسواري ميكرد يا سوار بر دوچرخهاي ميشد كه پلاك و كارتشناسايي نداشت، يعني تخلف كرده بود. قديميترين گواهينامه دوچرخهسواري كه هماكنون در آرشيو پليس راهور وجود دارد مربوط به 7شهريور سال 1345هجري شمسي است؛ به عبارت ديگر از قدمت صدور گواهينامه دوچرخه 48سال ميگذرد.
اين گواهينامه به نام حسن معيني متولد 1323 است كه در سن 22سالگي موفق شد گواهينامه دوچرخهسواري بگيرد. اما هماكنون براي دوچرخهسواري نياز به هيچيك از اين موارد نيست؛ نه دوچرخه پلاك ميخواهد و نه دوچرخهسوار گواهينامه.
اين در حالي است كه در ماده 2فصل دوم قوانين شمارهگذاري و كارت مشخصات راهنمايي و رانندگي آمده است: هر وسيله نقليه موتوري و غيرموتوري و يدك متصل كه در راههاي عمومي حركت ميكند بايد داراي شماره باشد. رانندگي با وسايل نقليهاي كه شمارهگذاري نشده يا شماره آنها غيرمجاز است و همچنين گذاشتن اين قبيل وسايل نقليه براي رانندگي در اختيار اشخاص ديگر ممنوع است مگر آنكه قبلا اجازه حركت از شهرباني دريافت كرده و در دست داشته باشد. در غير اين صورت مأموران انتظامي از حركت وسايل نقليه مذكور جلوگيري خواهند كرد. نقص در قوانين فعلي راهنمايي و رانندگي ازجمله مشكلاتي است كه دوچرخهسواران با آن مواجهند و نهادهايي چون شهرداري، پليس راهور، وزارت كشور و حتي مجلس از لحاظ قانونگذاري بايد براي آن فكري كنند.
نظر شما